درباره ما
«من از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۸ در مؤسسه فرهنگی-هنری «کارنامه» تدریس میکردم. سال ۲۰۰۵ با دعوت مجله «شهروند» تورنتو، آمدم کانادا. بعد از سخنرانی درباره اتوبوس منحوس (همان اتوبوسی که قرار بود ۲۱ نویسنده و شاعر را ببرد ارمنستان و در گردنهی حیران متوقف ماند)، در شهرهای تورنتو و مونترال، و سپس طی اقامت دو-سهماهه در ونکوور با جمع کثیری از اهالی ادب و هنر آشنا شدم. این سابقهی آشنایی بود تا آنکه اواسط سال ۲۰۰۹ مهاجرت کردم به ونکوور، تا بار دیگر دوستان اهل ادب و هنر و مراکز فرهنگی و هنری و کتابخانههای شهر را ببینم و یکسال باران ریز غمزده را پشتسر گذاشتم. اوایل سال ۲۰۱۱، آقای مسعود کریمایی خطاط و مسئول «خانه فرهنگ و هنر ونکوور» پیشنهاد داد کارگاه داستاننویسی دایر کنم. پس از قرار و مدارها و چاپ یکی دو آگهی، کارگاه برپا شد با جمعی عمدتاً از دانشجویان دانشگاه «یو.بی.سی». پس از برگزاری چند جلسه نتیجه گرفتم که میبایست بروم طرف طرح مباحث پایه و روند تدریس را عمومیتر کنم. پس با انتخاب داستانهایی در سبک رئالیسم ادامه دادم. در همین ایام آقای حسن افروزی، مدیر و سردبیر مجله «آشتی» هم پیشنهاد تشکیل کارگاه داستاننویسی داد در انجمن «خیام» واقع در کوکویتلام. برخی اعضای آن کارگاه مثل عبدالقادر بلوچ، فرامرز پورنوروز، داوود مرزآرا، حسن افروزی، امید بهمنپور، سیما غفارزاده، و... از نویسندگان پرکار مطبوعات ونکوور بودند. این اولین کارگاه داستاننویسی در ونکوور بود که در دو منطقه نورث و کوکویتلام برگزار میشد.
تا وقتی کارگاه داستاننویسی «انجمن خیام» برپا بود با مجله «آشتی» وابسته به آن همکاری میکردم. پس از تعطیلی آن مجله و کارگاه، تدریس داستاننویسی منحصر شد به همان «خانه فرهنگ و هنر ونکوور» که هرهفته روزهای سهشنبه از ساعت ۷:۳۰ تا ۹:۳۰ عصر برپا میشد. طی سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ سه نشست عمومی (جمعخوانی داستان) با همکاری «انجمن فرهنگی رویش ونکوور» و مجله «فرهنگ بیسی»، در سالن بزرگ کاپیلانومال برگزار کردیم که با اقبال علاقهمندان به ادبیات داستانی روبرو شد. درضمن فضای کارگاه آمادگی این را داشت تا چنانچه نویسندگانی از شهرهای آمریکا و اروپا به ونکوور میآمدند، برای آنان جلسات ویژه تشکیل بدهیم؛ نگاه کنید به جلساتی که برای نسیم خاکسار ۲۰۱۲، اکرم پدرامنیا ۲۰۱۵، مسعود نقرهکار ۲۰۱۵، گرا وندوزن (نویسنده کانادایی) ۲۰۱۶، مریم رئیسدانا ۲۰۱۷، منیرو روانیپور ۲۰۱۸، فرخنده حاجیزاده ۲۰۱۸، مهدی مشکینی ۲۰۲۰و... برگزار کردیم، که گزارش بخشی از آن در مجلهی «همیاری» منعکس شده است. در این فاصله جلسات عادی بیوقفه ادامه داشت.
اولین هنرجویی که توانست مجموعه داستانی به نام «لیلا و داستانهای دیگر» چاپ کند، مهدی کاشانی بود، و پس از او، نوشا وحیدی، و سپس وحید ذاکری(۲۰۱۲) که دو کتاب اخیر در محل کتابفروشی «پانبه» رونمایی شد و با اقبال حاضران روبهرو گردید. جلسات هفتگی طی سالها بیوقفه ادامه یافت تا آنکه مصیبت عمومی کوید از یک ناکجایی در جهان سربرآورد و از مارس ۲۰۲۰ گریبانگیر جمعها و گروهها شد. آقای مسعود کریمایی نیز به ناچار محل «خانه فرهنگ و هنر ونکوور» را تحویل صاحب ملک داد، اما کارگاه با همت کامران قوامی و دیگر دوستان بهتر از جان تعطیل نشد. پس از چند جلسه با مساعدت استاد آواز ونکوور، آقای جمال صلواتی کردستانی ماهی یکبار از تاریخ ۲۰۲۰ به صورت آنلاین-حضوری در استودیوی ایشان دوستان گرد هم آمدند. به هر رو برگزاری جلسات بصورت زووم بهرغم کاستیها توانست امکان حضور مهمانان ویژهای را نیز در جلسات کارگاه فراهم آورد. میتوان به جلسات ویژه شکوفه آذر ۲۰۲۰، امیرحسین یزدانبد ۲۰۲۱، مهرنوش مزارعی ۲۰۲۱، ناصر زراعتی ۲۰۲۲، خسرو دوامی ۲۰۲۱، سودابه اشرفی ۲۰۲۲، فریبا صدیقیم ۲۰۲۲، پرتو نوریعلا ۲۰۲۲، بهرام مرادی ۲۰۲۲، بیژن بیجاری ۲۰۲۳ اشاره کرد.
پس از انتشار دومین مجموعهداستان وحید ذاکری «سمر سه یار»، هماکنون داستان بلند «ادی» نوشتهی نیکی فتاحی، و مجموعهداستان «آوازهای جنگلی باد» نوشتهی علی فدایی در دست چاپ است. این یکی از فرازهای نیکو و دلخواه من است در کارگاه داستاننویسی ونکوور که توانسته طی دوازده سال شاهد انتشار ۶ کتاب از هنرجویانش باشد.
اگر بخواهیم در خصوص کارگاههای داستاننویسی بگوییم گفتنی است کارگاههای داستاننویسی علاوه بر امر تبادل اطلاعات و هویتبخشی به پایگاه ادبیِ هر یک از هنرجویان، همیشه نظر به آفرینش دارد، و مسئله چاپ و انتشار پس از آن مطرح میشود. بنابراین فرض بر این است که هر داستانی که توسط نویسندهی آن به کارگاه میآید، داستان کاملی نیست (در فرایندی کلی اصولاً هیچ داستانی کامل نیست) چرا که هنوز در ذهن و زبان نویسندهاش در حال ورزش و تغییرشکل است، و چه بسا که با طرح داستان در کارگاه و شنیدن برخی نقدها، اجزاء و عناصرش تغییر یابد و حتی به راه دیگری برود و مضمون و محتوا و تکنیک دیگری در پیش گیرد. کارگاه داستاننویسی میتواند با انتقال دانش و تجربهی جمعی، هر نویسندهای را یاری کند تا بر پریشانیها و دودلیهای خود در بکارگیری تکنیکهای گوناگون، در روشنتر گفتن یا پیچیدهتر گفتن هر مضمون و محتوا، و یافتن معنا در این مجموعهی درهمجوش حیرتانگیز به نام داستان، غلبه کند. کارگاه داستاننویسی در بخش هویتبخشی به هنرجویان مؤثر است، چرا که محل مناسبی است برای یافتن آنچه میخواهد و آنچه در توان دارد. بارها دیده شده در کارگاهها، هنرجویی پس از مدتی متوجه میشود داستانکوتاهنویس نیست بلکه به داستان بلند یا رماننویسی علاقه دارد. برخی خودِ روزنامهنگار خود را مییابند و برخی میروند سمت فیلمنامهنویسی یا نمایشنامهنویسی یا حتی پژوهندهی دیگر ژانرهای ادبی میشوند».
محمد محمدعلی
آپریل ۲۰۲۳